متشکرم
برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی.
برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی.
برای همه وقت هایی که به من جرات و شهامت دادی.
برای همه وقت هایی که مرا در آغوش گرفتی.
برای همه وقت هایی که با من شریک شدی.
برای همه وقت هایی که با من به گردش آمدی.
برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی.
برای همه وقت هایی که به من اعتماد کردی.
برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی.
برای همه وقت هایی که باعث راحتی و آسایش من بودی.
برای همه وقت هایی که گفتی "دوستت دارم"
برای همه وقت هایی که در فکر من بودی.
برای همه وقت هایی که برایم شادی آوردی.
برای همه وقت هایی که به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی.
برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی.
برای همه وقت هایی که به من دلداری دادی.
برای همه وقت هایی که در چشمانم نگریستی و صدای قلبم را شنیدی.
به خاطر همه ی این ها هیچ وقت فراموش نکن که :
لبخند من به تو یعنی " عاشقانه دوستت می دارم "
آغوش من همیشه برای تو باز است.
همیشه برای گوش دادن به حرفهایت آمادگی دارم.
همیشه پشتیبانت هستم.
من مثل کتابی گشوده برایت خواهم بود.
فقط کافی است چیزی از من بخواهی ,
بلافاصله از آن تو خواهد شد.
می خواهم اوقاتم را در کنار تو باشم.
من کاملا به تو اطمینان دارم و تو امین من هستی.
در دنیا تو از هرکسی برایم مهم تر هستی.
همیشه دوستت دارم چه به زبان بیاورم چه نیاورم.
همین الان در فکر تو هستم.
تو همیشه برای من شادی می آوری به خصوص وقتی که لبخند بر لب داری.
من همیشه برای تو اینجا هستم و دلم برای تو تنگ است.
هر وقت که احتیاج به درد دل داشتی روی من حساب کن.
من هنوز در چشمانت گم شده هستم.
تو در تمام ضربان های قلبم حضور داری..
چقده سخت بدونی
اون که میخوایش نمیمونه
که دلش یه جای دیگس و
همه وجودش مال اونه
چه بده برای اونکه
جون میدی غریبه باشی
بگی میخوام با تو باشم
بگه میخوام که نباشی
میگن هیچ عشقی تو دنیا
مثل عشق اولی نیست
میگذره یه عمری اما
از خیالت رفتنی نیست
داغ عشق هیچکی مثل
اون که پس میزنتت نیست
چه بده تنهاشی وقتی
هیچ کسی هم قدمت نیست..
در دنیا باشید، ولی با دنیا نباشید؛
در دنیا زندگی کنید، ولی از دنیا بگذرید ...
چه روزهــــــــای زیادی رو تو زندگیــــــــــمون صرف آدمایی کردیم که لیــــاقت یه لحـــــظه با ما بودن رو هم نداشتـــــن!
روزگاری جاده بودم جاده ای غرق تردد،
جاده ای کز رفت و آمد لحظه ای خالی نمی شد،
من که بسیاری غریبان را به آبادی رساندم،
عاقبت خود ماندم و ویرانه تنهایى خود.
کمی زود بود، ولی...
دعایت گرفت مادر بزرگ ! پیر شدم... !!!
تمام نجابت ووقار هزاران ساله ام را
غروری را که چه خوب حفظش کرده بودم
شرم وحیائی را که از مادرم به یادگار داشتم
میرا ث پدرم ..
همه را یک شبه به تو دادم
ندیدی؟؟؟؟
باغبانی پیرم که به غیر از گلها از همه دلگیرم!
کوله ام غرق غم است، آدم خوب کم است.
عده ای بی خبرند! عده ای کور و کرند و گروهی پکرند.
دلم از این همه بد می گیرد... و چه خوب آدمی می میرد...
شرط دل دادن، دل گرفتن است، وگرنه یکی بی دل می مونه و دیگری دودل...
گفتی که فقط مرگ میتواند ما را از هم جدا کند ...
و چه ساده خود را به مردن زدی .......!

خدایا … یه بُر به این زندگیمون بزن … شاید دو تا حکم افتاد دستمون که هر نامردی آسش رو به رخ ما نکشه...
هرگز با احمق ها بحث نکنید.
آنها اول شما را تا سطح خودشان پایین می کشند،
بعد با تجربه ی یک عمر زندگی در آن سطح، شما را شکست می دهند.
هیچ انتظاری ازکسی ندارم،
و این نشان دهنده قدرت من نیست !!!
مسئله ، خستگی از اعتمادهای شکسته است...
جان رفته ولی زخم جفایت نرود / تاثیر دو چشم بی وفایت نرود
فرشی ز دل شکسته انداخته ام / آهسته بیا شیشه به پایت نرود . . .
اینقدر خودم و براش کوچیک کردم که فکر نکنه ازش بزرگترم
افسوس که منو به خاطر کوچیکیم تنها گذاشت . . .